پس از قطع اینترنت در آبانماه تصور میرفت که هنوز به دلیل برخی ضعفها و ناکارآمدیهای «اینترانت» (از جمله نبود جایگزین برخی خدمات خارجی در سرورهای داخل، اتکای برخی سایتهای دولتی به سرورهای خارج و به طور کلی آسیب به دانشگاهها و شرکتهای کوچک و بزرگ)،رژیم هنوز آمادگی لازم را برای دائمی کردن قطع اینترنت ندارد و حداقل نیازمند یک دورۀ «تدارکاتی» و میانمدت برای رسیدن به آن باشد.
اما امروز بر ما روشن شده که این تصور و ارزیابی اولیه اشتباه بود. رژیم دنبال رفع تک تک این موانع نیست بلکه استراتژی میانبری را اتخاذ کرده که به او این امکان را میدهد که از تمام این موانع یکباره پرش کند: پیچیدن «اینترانت» در زرورقی به نام «فیلترینگ سفید»
فیلترینگ سفید چیست؟
تا امروز ج.ا، سایتها و نرمافزارهای ممنوعه خارجی را در «لیست سیاه» قرار میداد و دسترسی عمومی به آنها را فیلتر میکرد (گرچه دستیابی به این سایتهای اصطلاحاً «سیاه» از طریق فیلترشکن ممکن بود). در استراتژی جدید اما ج.ا در حال تهیه لیستی از سایتهای «مجاز خارجی» است که پس از احیای «اینترنت ملی»، فقط امکان دسترسی به این سایتهای «مجاز خارجی» را برای شرکتها و دانشگاهها باز بگذارد.
یعنی شبکه بینالمللی اینترنت به جز چند آدرس معدود و از پیشتعیینشده به طور کل بسته خواهد بود، پایههای اصلی ارتباطات مردم بر بستر «اینترانت» قرار میگیرد و فقط برخی شرکتها و دانشگاهها به تعداد معدودی سایتهای مجاز خارجی دست پیدا خواهند کرد. اما این همه داستان نیست.
اجرای «فیلترینگ سفید» بسیار خطرناکتر و با تبعات سنگینتری از قطع کامل اینترنت خواهد بود. در این روش فیلترشکنها بالکل برای همه (حتی آنانی که دسترسی به سایتهای مجاز خارجی دارند) از کار خواهد افتاد. تمام ارتباطات زیر رصد جمهوری اسلامی خواهد رفت و تحرک و سازماندهی و هماهنگی از طریق اینترانت بسیار سخت و ناامن خواهد شد. ابعاد این رصد و شناسایی قرارست با یک استراتژی موازی دیگر یعنی عرضه وی پی انهای ناامن دولتی تکمیل شود. این بازار ویپیان ناامن (که هماکنون هم عملاً وجود دارد) نه فقط سود انحصاری را نصیب دولت میکند بلکه به معنی تعبیه ابزارهای جاسوسی گسترده از فعالیتهای اینترنتی افراد است. به این ترتیب در شرایط فیلترینگ سفید، برخی به «توهم» دسترسی به سایتها یا شبکههای اجتماعی خارجی (در غیاب ویپیان یا از طریق ویپیانهای ناامن دولتی) ممکنست فعالیتهایی بکنند که نه فقط از زیر چشم جمهوری اسلامی میگذرد که مبنای پروندهسازی علیه آنان میشود.متاسفانه ج.ا با استراتژی «لیست سفید»، بسیار زودتر از آنچه تصورش میرفت میتواند پروژه دائمیکردن اینترانت را کلید بزند، به طوریکه شواهد و قرائن نشان میدهد نه فقط به سرعت درحال رفتن به این سمت است، بلکه ناگوارتر آنکه همین امروز هم «توان فنی لازم» برای کلید زدن آن را دارد. معنای این حرف برای ما فقط یک چیز است: زمان تدارکات به شدت تنگ است و هر ثانیه که میگذرد به طرح بازگشت دائمی اینترانت نزدیکتر میشویم.
تمام اینها یک طرف و طرف دیگر آنکه این پروژه خطرناک در سکوت و همدستی رسانهای عجیبی از داخل تا خارج کشور در حال پیگیری است؛ گو اینکه همانطور که کشتار آبان، وجهالمصالحه بین ترامپ و ظریف برای تبادل زندانیانشان شد، به همین صورت هم نباید تعجب کرد از رسانههایی با بودجههای میلیاردی مثل بیبیسی و صدای آمریکا و ایراناینترناشیونال و من و تو و امثالهم که تا همین چندوقت پیش دروغهای تبلیغاتی ترامپ درباره «اینترنت ماهوارهای مجانی» را مدام در بوق و کرنا میکردند و امروز این پروژه امنیتی عظیمالجثه و راههای مقابله با آن را اصلاً حاوی «ارزش خبری» نمیبینند.
یکی از دلایل به این برمیگردد که اولاً در صورت احیای اینترانت، همین «کانالهای ماهوارهای انحصاری» بهعنوان تنها رقیب و بدیل اینترنت و مرجع اخبار دیده خواهند شد. دلیل دوم به این برمیگردد که معدود ابزارهای «جایگزین» اینترنت رسمی (مثل نرمافزارها و اپهای متکی به تکنولوژیهای p2p، بلاکچین و بطور کل هرآنچه موسوم به اینترنت غیرمتمرکز و دارکنت است)، از لحاظ همین دولتهای سرمایهداری که بودجه رسانههای بالا را میدهند ممنوع است و مذموم! کارنامه این دولتها نه فقط در جاسوسی و رصد کاربرانشان که سرکوب و محاکمه گردانندگان تکنولوژیهایی که ناشناس و آزاد ماندن اینترنت را تضمین میکنند، بقدری سیاه است که ملقب کردن آنان به مروج «آزادی» مرغ پخته را هم به خنده وامیدارد. پس جای تعجب نیست که هیچکدام از این رسانهها اجازه یا تمایلی برای مسلحکردن مردم به این ابزارها و آموزش و ترویجش نداشته باشند.
برای همینست که جنگ مردم در دو جبهه است و در این میدان چشم امیدمان جز به همدیگر نیست. در روزهای گذشته و درحالیکه انعکاس مانور قطع چند ساعته اینترنت استان به استان در رسانههای داخل و خارج بایکوت شد، تعداد معدودی از فعالان و متخصصان ناشناس به طور خودجوش درحال بررسی و آزمایش راههای جایگزین ارتباطی برای مواقع قطعی بودهاند که بسیار جای تشکر دارد. منتها جمعبندی و ارزیابی ابزارها در این حوزه کار چند نفر پراکنده نیست، رسیدن به نتیجه اتحادعملی گسترده میطلبد. هیچ یک از ما بهتنهایی توان و دانش فنی کافی برای یافتن آلترناتیو ارتباطی را نداریم و این حوزه سخت نیازمند همفکری و همکاری جمعی و بالأخص به همکاری کشاندن سازمانهای مستقل و مردمی بینالمللی است که سالها برای «اینترنت آزاد و ناشناس» جنگیدهاند و ابزارهایی را توسعه دادهاند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر